«توماس تنها بود» از آن دست بازي‌هاي مستقلي است كه روايت و قصه در آن حرف اول را مي‌زند. وقتي سخن از قصه باشد شخصيت‌پردازي مطرح مي‌شود، اما سازنده بازي، مايك بيتهل شخصيت‌پردازي را نه در ظاهر و جلوه‌هاي گرافيكي بلكه در روحيات و باطن انجام داده و اين گونه است كه مي‌بينيم به شكلي عجيب با چند مكعب و مستطيل رنگارنگ، همذات پنداري مي‌كنيم.ما همراه توماس همكاري، مبارزه و ماموريت‌هاي حماسي را تجربه مي‌كنيم و در داستان زيباي آن مفهوم عشق، دوستي، فقدان، رقابت و موارد ديگري را كه اساس خلق يك قهرمان است، درك خواهيم كرد. به جرات مي‌توان گفت شخصيت‌پردازي، درام و ماهيت توماس تنها بود از خيلي بازي‌هاي AAA بهتر است. مانيك‌هاي بازي بسيار ساده است و تقريبا بجز حركت كردن و پريدن به هيچ كاري ديگر نيازي نيست؛ در عوض پيچيدگي را مي‌توانيم در ماجراجوهاي مستطيل شكل بازي پيدا كنيم.هر يك از آنها خصوصيات رفتاري منحصر به فرد، سرعت، ارتفاع پرش و تدابير خود را دارند. به عنوان مثال رفيق قرمز رنگ ما مي‌تواند پرش‌هاي بلند داشته باشد و سريع حركت كند. با وجود اين هنوز به گرد پرش‌هاي دوست زردش نمي‌رسد و وي همچنان عالي‌ترين گزينه براي رسيدن به سوئيچ‌هاي خارج از دسترس است. مكعب آبي رنگ اما مي‌تواند روي آب شناور بماند و به بقيه اجازه دهد در سلامت و ايمني چاله‌هاي آب مرگبار را پشت سر بگذارند.مستطيل صورتي افقي با اين‌كه بي‌استفاده به نظر مي‌رسد، اما رنگ‌هاي ديگر با پرش روي او مي‌توانند تا ارتفاع بيشتري بالا بروند. البته خصوصيات ديگري نيز براي ساير رنگ‌ها در نظر گرفته شده است. توماس تنها بود شامل صد مرحله بوده كه به ده بخش تقسيم شده است و ماهيت گيم‌پلي بازي در تمام اين مراحل ساختن پله‌ها و مسيرهايي براي رسيدن به نقطه خاص از هر مرحله است. براي رسيدن به اين هدف است كه با مفهوم همكاري آشنا مي‌شويد؛ اين‌كه هيچ‌كس كامل نيست و همه بايد براي رسيدن به يك ارزش والا به همديگر كمك و هريك بخشي از ديگري را تكميل كند.بازي‌كننده‌هايي كه به دنبال همكاري در حل معماهاي سخت مي‌گردند احتمالا تاحدوي نااميد خواهند شد؛ زيرا بجز چند مورد استثنا، تقريبا بقيه معماهاي بازي به نسبت اين سبك ساده است و رضايت چنين افرادي را جلب نخواهد كرد. با زياد شدن افرادي كه هدايت آنها به شما سپرده مي‌شود مجبور خواهيد شد بعضا تا چند بار در يك بخش از مرحله در تردد باشيد و اين موضوع قطعا براي كساني كه مشتاق پيشبرد داستان هستند ناراحت‌كننده خواهد بود. اين بازي با موتور يونيتي ساخته شده اما انتظار ديدن خطوط منحني در آن نداشته باشيد. مراحل با استفاده از بلوك‌هاي خشك مشكي رنگ ساخته شده است و كاراكترها هم مستطيل، مربع يا شكلي اينچنيني هستند كه تنها با توجه به اندازه، رنگ و شكل‌شان از هم متمايز شده‌اند.همين‌كه در بازي به پيش مي‌رويد هركدام از اين بلوك‌هاي رنگي را به شكل يك شخص براي خود تصور خواهيد كرد؛ افرادي كه نام، داستان و گرايش‌هاي خود را دارند. تمام اين عوامل باعث شده‌ است ديدن ستاره درخشان توماس تنها بود كه همانا داستان شگفت انگيز و سبك منحصر به فردش در روايت داستان است، اصلا كار سختي نباشد. Danny Wallace، صداپيشه شاون در ACII راوي داستان است و سهم چشمگيري در جان بخشيدن به اين اشكال چهار گوش ساكتي كه بندرت مي‌توان اثري از انيميشن در آنها ديد، ايفا كرده است.توماس تنها بود داستاني را روايت مي‌كند كه خيلي پيچيده‌تر از داستان بازي‌هايي است كه خود را با هزينه‌هاي سرسام‌آور مشغول كرده و توليدشان هم سخت‌تر است. اين بازي همچنين نشان مي‌دهد روايت، اين توانايي را دارد تا آدم را متقاعد كند براي شكل‌هايي غيرانساني، خصوصيت‌ها و كيفيات انساني قائل شود.شخصيت‌هاي توماس تنها بود با اسم‌شان به خاطر مي‌مانند نه به شكل يك مستطيل رنگي و ادامه اين تصور ما را به جلو رفتن در بازي وامي‌دارد. توماس تنها بود مهر تائيدي بر اين گفته است كه براي ساخت يك تجربه داستان محور نيازي به ميليون‌ها دلار پول و صدها نفر كارمند نيست. بياييد كمك كنيم تا از اين پس توماس تنها نباشد!